جمهوری اسلامی حکومتی که زورش فقط به معترض بی سلاح در خیابان می رسد.

یک

برای اعدام و سرکوب داخلی از هیچ فرو نگذاشتند. برای دستگیری و به تیر و دار سپردن انقلابیون کمونیست در دهه ۶۰ از زیر و رو کردن هیچ کوچه پرتی که احتمال داشت یکی از این‌ها را در خود جای داده باشد، کوتاهی نکردند. از دستگیری و بر باد دادن زندگی هر صدای اعتراض ساده‌ای در این سالها دریغ نکردند. برای توسعه ثروت باد آورده شان ذره‌ای تردید به تخریب منابع طبیعی ایران بخود راه ندادند. و سالهاست که برای حفظ دم و دستگاه حکومت شان، برای اشاعه این درک که ما توانستیم بعد از هخامنشیان به مدیترانه هم برسیم، پوچ گفتند و لاطائلات بافتند. حالا در طول تقریبا یکسال، در حالی که دست از تهدیدهای مسخره و نمایش شهر موشکی بر نمی داشتند همه ستون‌های حاکمیت منطقه ای شان فرو ریخت و اسراییل تا دم در پناهگاهشان آمد و آن‌ها عرضه شلیک یک تیر برای دفاع از کشوری که هست و نیست اش را بغارت برده‌اند ندارند. حتی یک استراتژیست نظامی یا سیاسی تازه فارغ التحصیل شده ی کم تجربه هم می‌داند که تنها با تهدید نمی‌شود با دشمنی مثل حکومت فاشیست تا دندان مسلح اسراییل درگیر شد. اگر عرضه‌اش را دارید بزنید وگرنه خفه شوید و گورتان را گم کنید که جز نکبت و مصیبت و مرگ برای این مملکت کاری نکردید. بی‌عرضگی تان در دفاع از محور مقاومت تان امر خودتان. بحث بر سر دفاع از مملکت و امنیت شهروندان آن است. بحث بر سر این است که خشکاندن منشاء نا‌آرامی و بدبختی و مصیبت برای هشتاد میلیون انسان حتی یک روز هم نباید بتاخیر افتد.

دو

درافتادن با دولت اسراییل با پروژه هایی که برای آینده خاورمیانه دارد مساله همه مردم این منطقه است. اسراییل دست دراز شده آمریکاست در منطقه و مسئولیت همه این فجایع در‌واقع با حاکمان امریکاست از همه دستجات حزبی و سیاسی شان. آنچه در غزه گذشته بخوبی محتوای پروژه اینان برای منطقه را نشان داده و در عین حال روشن کرده که دول منطقه (بشمول ایران با همه غداره بندی اش علیه اسراییل) جز به منفعت خود و یاران جمع شده شان در دم و دستگاه حاکمیت به چیز دیگری نمی اندیشند. آنچه در صحنه است: یک مشت شاه و شیخ نوکر که یا آویزان آمریکا بوده‌اند و یا انگلیس. و یا حتی دول پر مدعایی مثل ایران و ترکیه که خود هر کدام بنوعی بدلیل ضعف‌های تاریخی شان در مقابل اسراییل نمی‌توانند تمام قد بایستند. سرنوشت مردم خاورمیانه را نباید فاشیسم حاکم بر اسراییل شکل دهد. اسراییل اکنون مهمترین ابزار آمریکاست برای صیقل دادن قدرت رو به افول خود در یک منطقه مهم جهان بمنظور محدود کردن نقش آفرینی چین و تخریب نقشه های آن‌ها در این منطقه. ایستادن در مقابل تبدیل منطقه خاورمیانه به صحنه چنین تسویه حسابی، یک صف مستقل و گسترده می‌خواهد علیه دولت های خودی، علیه آدم کشی و جنون اسراییل، و علیه آمریکا و ناتو که با تسلیح این سگ هار سایه جنگ‌های شوم و خانمان براندازی را بار دیگر به این منطقه آورده اند.

سه

در همین روزهای اخیر در اخبار آمد که در سال گذشته مخارج معطوف به گسترش سلاح های هسته ای بشدت افزایش یافته است. و این تنها مربوط به دولت هایی مثل ایران نیست که مشغول پیشبرد زیر جلکی این برنامه است بلکه مربوط است به همه آن‌هایی که سالیان سال است از این امکان برخوردارند. درافتادن با کشوری مثل ایران چیزی جز دورویی همین کشورهای جنگ افروز مسلح به سلاح های هسته ای نیست. سلاح های هسته ای در همه جا باید برچیده شوند. جنگ بنفع مردم هیچ جامعه‌ای نیست. جنگ کشتار است و ویرانی و نابودی. جنگ پسرفت است و تخریب هر آنچه برای زندگی ساخته شده بود. در منطقه خاورمیانه همه سلاح های هسته ای باید نابود شوند چه آن‌ها که بصراحت شناخته شده (پاکستان) و چه آن‌ها که در دست ساخت است (ایران) و چه آن‌ها که مخفی نگهداشته شده است (اسراییل).

چهار

و نکته آخر: هشدار است به همه ژورنالیست ها، مفسران، کارشناسان نظامی و امنیتی قلم به مزد و سخن به مزدی که هر کدام بشکلی یا در تعیین نقشه حمله به ایران شریک بوده اند یا چنان مجذوب توان کشتار اسراییل و تکنولوژی دقیق آن هستند که انگار نمی‌فهمند در مورد مرگ مردم و جنگ و ویرانی حرف می زنند. این جماعت تصور می‌کنند روز بقدرت رسیدنشان نزدیک شده است. آنهم بدون خشونت! و نمی‌فهمند که تعیین تکلیف با حکومت اسلامی که جامعه ایران را به مخمصه امروز کشانده شامل متناطرانشان در اپوزیسیون هم می شود. به این جیره خواران باید حالی کرد که از همین حالا فکر پیدا کردن مامنی باشند. شما همه از یک توبره خوردید و رأی هایتان را همیشه به هم داده اید.

امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.

وب‌نوشت روی WordPress.com. قالب Baskerville 2 از Anders Noren.

بالا ↑